حسرت لحظه ها

بغض احساس من

الهى خودت آگاهى که دریاى دلم را جزر و مد است یا باسط بسطم ده و یا قابض قبضم کن

حسرت لحظه ها

 

عمرم به تلخی تلخی ها گذشت

پیر شد دلم ، به سردی ایام شکست.

در فکر آرزوهای فردا سیر کردم

لحظه ها را فدای باورهای ساده ام  کردم

فردا از راه رسید و در حسرت دیروز نشستم

کی آمد و کی رفت؟

مقصود نیافتم!

غم دوستان ، خنده ی ایام دیدم

عمرم بگذشت و به آخر رسید کارم

عجبم نیست که افسوس به کامم آمد

گردش ایام دیدم و کس نیامد به دیدارم

با وحشت تنهایی زندگی کردم

روزها به سر آمد و شب ها ناله کردم

باز هم با تنهایی و احساس سر کردم ، زندگی کردم

کوه ها را می دیدم و خورشیدی درنیامد بهر دیدارم

احساس داشتم و کسی نداشت خبر از پنهانم

از خاطره ها لب ریز شدم ، ساختم تجربه را

یاد ایام کردم ، باختم ثانیه را

قصه ی من کوتاه شد ، غصه ام نا کوتاه بود

قصه را چه گنه ، ایام ما تلخ بود

سربرگ نوشته هایم به پایان رسید و به راه نشدم

بختم تاریک بود و زندگی به کامم نشد

من  که رسیدم همه جا تاریک بود

شب را چه گناهی ، آنجا که رسیدم ماه نبود

خاطره ها همگی رنگ سیاهی دیدند

آخرین دم ، فردا را به شب وام دادند

آن شب  تمام شد و خاطره ها را دیگر ندیدم

خاطره ها  هنوزم زنده بودند!

من همراه شب رفته بودم...



نظرات شما عزیزان:

نسیم
ساعت12:28---22 ارديبهشت 1391
براي چشمهايم نماز باران بخوان..
بغض كرده است,ابريست..اما نميبارد..!!!


سلام دوست عزیز.وبت عااااااااالیـــــــــه.
به منم سر بزن.منتظر حضور سبزت هستم.


رها
ساعت13:21---20 ارديبهشت 1391
<<به نام خدای عاشقا>>

روزگارم بد نیست غم كم میخورم

كم كه نه هر روز كمكم میخورم

عشق از من دورو پایم لنگ بود

غیمتش بسیار دستم تنگ بود

گر نرفتم هر دو پایم خسته بود

شیشه گر افتاد هر دو دستم بسته بود

چند روز یست كه حالم بد نیست

حال ما از این و آن پرسید نیست

گاه بر زمین زل میزنم گاه بر حافظ تفعل میزنم

حافظ فرزانه دل فالم را گرفت یك غزل آمدوحالم را گرفت

مازیاران چشم یاری داشتیمخود غلط بود آنچه ماپنداشتیم

وب جالبي داري.به منم سر بزن


m.k
ساعت23:29---16 ارديبهشت 1391
دلی آزاد و شاد میخواهم
دگرم آرزوی عشقی نیست
بیدلان را چه آرزو باشد
دل اگر بود باز می نالید
که هنوزم نظر به او باشد
او که از من برید و ترکم کرد
پس چرا پس نداد آن دل را
وای بر من که مفت بخشیدم
دل آشفته حال غافل را ...


m.k
ساعت23:20---16 ارديبهشت 1391
هر کجا مینگرم باز هم اوست
که به چشمان ترم خیره شده
درد عشقست که با حسرت و سوز
بر دل پر شررم چیره شده
گفتم از دیده چو دورش سازم
بی گمان زودتر از دل برود
مرگ باید که مرا دریابد
ورنه دردیست که مشکل برود...


ارام گاه دل
ساعت10:46---16 ارديبهشت 1391
چه زیبا بود
این پیامتان
من اپ هستم خیلی دوست دارم نظرتان درباره پستم را بدانم
یا علی


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ نوشته شده در جمعه 15 ارديبهشت 1391برچسب:, ساعت توسط masoud |